تصویر: نگاهی به وضعیت اسفبار کودکان مهاجر روهینگیایی
مهاجر روهینگیایی نورحافظ دوازده ساله به تنهایی سرپرستی خانواده اش را به عهده دارد. قبل از فرار از روهینگیا به سوی بنگله دیش پدرش ناپدید شده بود. اکنون مادرش همراه با او و خواهران و برادرانش تنها زندگی می کنند.
سرپرست خانواده
نور حافظ دوازده ساله در اردوگاه پناهجویان در پالونگ خالی بنگله دیش به دنبال کسانی می گردد که در برابر اینکه او با چتر خود آنها را از آفتاب سوزان محافظت کند، به اومقداری پول بدهند. او به یک روحانی مسلمان نگاه می کند که گاهی اوقات پول های اهدایی را که از اجتماعات جمع آوری کرده است بین مردم توزیع می کند. نور حافظ هنوز پسر نواجوانی بیش نیست اما باید یک خانواده ۹ نفره را سرپرستی کند.
روزی که یک یورو به دست آورد، روز خوبی است
نور حافظ می گوید: «گاهی اوقات من ۵۰ تا ۱۰۰ تاکا در آمد دارم، بعضی روزها هم با دستان خالی به خانه بر می گردم .» یک تاکا معادل یک سنت یورو است. با۵۰ تاکا فرد می تواند در داخل بازار کمپ حدود ۲۵۰ گرام مرچ سبز بخرد. یک خوراک مرغ هم حدود ۱۵۰ تاکا به فروش می رسد.
زنی با هشت فرزند
نور حافظ از هشت خواهر وبرادر دیگرش بزرگتر است. وقتی سربازان ارتش میانمار به روستای محل زندگی پدرکلان و مادر کلانش وارد شدند، پدر نور حافظ بدون خانواده اش فرار کرد. آنها بعد از آن دیگر او را ندیده اند. رابعه تنها با کودکانش از روهینگیا به سوی بنگله دیش فرار کرد و خود را به نزدیکی کوکس بازار رساند. پنهاجویان مسن تر تلاش می کنند تا رابعه را تا حدی که ممکن است کمک کنند.
"نیروهای ارتش خانه ها را آتش زدند"
دو ماه پیش رابعه و فرزندانش از روستای زادگاه شان واقع در ایالت راخین میانمار رانده شدند. این زن ۳۳ ساله می گوید: «نیروهای ارتش، خانه هایی را به آتش کشیدند که در آنها هنوز مردم وجود داشتند. من انسان های زیادی را دیدم که بر اثر اصابت گلوله زخمی شده بودند.» این خانواده به نزد پدر کلان و مادرکلان شان رفتند. اما یک روز بعد سربازان به آنجا نیز رسیدند.
وابسته به کمک های امدادی
نور حافظ و خانواده اش مانند شماری دیگر از مهاجران روهینگیایی در اردوگاه پناهجویان در نزدیک کوکس بازار وابسته به کمک های امدادی هستند. آنها در هنگام سفر به سوی بنگله دیش تنها توانستند خودشان، اسناد هویت شان، چند قطعه عکس و یک پتو برای محافظت از باران را با خود بگیرند. طبق معمول نورحافظ به عنوان مرد و سرپرست خانواده برای گرفتن کمک های سازمان های امدادی در نوبت ایستاده است.
هزینه های اضافی در کمپ پناهجویان
معمولا تنها مواد غذایی ضروری مانند روغن، عدس، پیاز به مهاجران در اردوگاه تقسیم می شود و اغلبا اینها کافی نیستند. بنابراین در اردوگاه کوکس بازار دست فروشان وجود دارند که آنها به طور مثال مرچ سبز و یا ترکاری و یا قرص های ضد بارداری و سگرت می فروشند. اغلبا مواد خوراکی در اینجا گران ترند از آنچه که در بازارهای شهرهای همجوار به فروش می رسند.
نور حافظ در میانمار هم کار کرده است
نور حافظ پیش از فرار از میانمار، اجناس و موادی را می فروخت که پدرش از دست تاجران خریداری می کرد. روهینگیایی ها به عنوان مردم مهاجر و بی وطن قبل از بروز درگیری ها و آغاز خشونت ها در میانمار نیز دسترسی به تعلیم و آموزش نداشتند و در بازارکار نیز مورد تبعیض قرار می گرفتند.
کوچکترین آنها دچار سوء تغذیه اند
خانواده نور حافظ با وجود تلاش هایش و با وجود کمک های سازمان های امدادی اغلبا دسترسی به نیازمندی های اولیه و ضروری زندگی ندارند. دو خوردسال ترین کودک رابعه یعنی فاطمه یک ونیم ساله ( در تصویر) و محمد هشت ماهه مانند بسیاری دیگر از کودکان این اردوگاه از سوء تغذیه رنج می برند. حدود ۶۰ درصد از کودکان خوردسال روهینگیایی به بیماری هایی مانند اسهال مبتلا شده اند.
" او دیگر مانند یک طفل رفتار نمی کند"
رابعه در مورد نورمی گوید: «او بچه است. اما می داند که مسئول خانواده است. او مانند یک طفل رفتار نمی کند.» آرزوهای مادرش برای آینده اش ناچیز است. او آرزو دارد که نور بتواند در بنگله دیش یک دوکان باز کند. اما این پسر خوردسال گاهی رویاهای دیگری برای زندگی در سر دارد. رویاهایی مانند رفتن به مکتب و داشتن وقت برای بازی فوتبال با دوستانش که با آنها بتواند مانند یک کودک عمل کند. نویسنده: مارا بیرباخ/ پ.ع