تبصره: رئیس جمهوری که برای موفقیت به کمک نیاز دارد
۱۳۹۶ اردیبهشت ۱۸, دوشنبهپیروزی امانوئل ماکرون شاید مانند پیروزی بارک اوباما در انتخابات ریاست جمهوری سال ۲۰۰۸ ایالات متحده امریکا نباشد که پیروزیقرون یاد میشد، اما با وجود آن هم ماکرون چیزی را ثبت تاریخ کرد. او قرار است نخستین رئیس جمهور در تاریخ معاصر فرانسه باشد که مربوط به هیچ یک از دو حزب سیاسی بزرگ (سوسیالیستها و محافظهکاران) نیست. او همچنین جوانترین رئیس جمهور است. برای حامیان ماکرون، این لحظهای است که فرانسه دوباره در مسیر درست قرار گرفته است. جوان، امید و خوشبینی کلماتی هستند که از سوی طرفداران ماکرون به عنوان دلیل حمایت از او ابراز شده اند. اما آیا این مرد ۳۹ ساله واقعاَ آماده احراز این وظیفه است و خواهد توانست از یاس و ناامیدیای که بسیاریها در افق آینده میبینند جلوگیری کند؟
ماکرون زرنگ است. کسانی که او را میشناسند، میگویند که خیلی زرنگ است. او در هر مرحلهای از زندگیاش در میان روشنترین مغزهای فرانسه دوست یافته است. او قادر بوده در گذر زمان به اثبات برساند که میتواند اتحاد تشکیل دهد، میانجیگری کند، راه حل پیدا کند و به سازش برسد. او این را به عنوان شاگرد در بهترین مکتب فرانسه، به عنوان سرمایهگذار در بانک روتشیلد و به عنوان وزیر اقتصاد در کابینه رئیس جمهور فرانسوا اولاند به اثبات رسانده است. برای کسانی که در مورد موفقیتها و زرنگی او شک دارند کافی است که آخرین مناظره او با مارین لوپن را تماشا کنند. او از هر نظر نسبت به رقیب خود سریعتر، مستحکمتر و بامعلومات بود. اما اگر او نتواند در عرصه سیاسی فرانسه متحد بیابد، هیچ یک از این مهارتها و زرنگی به دردش نمیخورد.
«ان مارش!»، جنبش سیاسی ماکرون به اندازه گلهای بهاری تازه است و به همان اندازه هم شکننده. تا حالا این حزب حتی یک کرسی هم در پارلمان فرانسه نداشته است. این وضع در انتخابات هجدهم جون تغییر خواهد کرد. اما حزب ماکرون به کرسیهای مورد نیاز برای حکومت کردن دست نخواهد یافت. او به شریک نیاز دارد. تنها کسانی که او میتواند به عنوان شریک روی شان حساب کند، سیاستمداران گذشته، یعنی احزاب سوسیالیست و محافظه کار اند، کسانی که رایدهندگان آنها را رد کرده اند. و کهنه کاران معمولاَ تازه به دوران رسیدهها را خوش ندارند. بنابراین، او با دورنمای مبهمی مواجه است.
احزاب بزرگ میدانند که تا حدودی با رئیس جمهور جدید همکاری خواهند کرد. چونکه هرگاه این احزاب برای منافع خود از ماکرون حمایت نکنند، در نهایت همه شان میبازند. به این شکل، فرانسویها به نظم کهنه با یک سیاستمدار جوان شانس آخر را داده اند. اما اگر او مانند سلف خود در تامین خواستههای مردم ناکام بماند، اکثریت رای دهندگان حاضر به روی آوردن به مارین لوپن خواهند بود. بنابراین، فشار قوی بر شانههای ماکرون و موتلفین احتمالیاش در پارلمان وجود دارد.
آخرین شانس
هفتههای گذشته نشان داد که سوسیالیستها کاملاَ در تنش میان راستی و چپی گیر مانده اند. محافظه کاران با انتخابات فرانسوا فیون به عنوان نامزد، انتخابات را باختند. هر دو حزب شاخههای بزرگ سختسر دارند که در دنیای خود زندگی میکنند و به هیچ قیمتی حاضر به سازش نیستند. و در جانب دیگر مارین لوپن با حزباش، جبهه ملی، قرار دارد که برای نخستین بار شمار قابل ملاحظه کرسیهای پارلمان را کسب خواهد کرد. این حزب از هیچ تلاشی برای ایجاد مانع در برابر رئیس جمهور جدید دریغ نخواهد کرد.
نکته مثبت ماجرا این است که ماکرون با برنامه قاطعانه حمایت از اتحادیه اروپا در این انتخابات برنده شد. او از حامیان جهانی شدن و مهاجرت است. او طرفدار همه چیزهایی است که پوپولیستهای دست راستی از آن نفرت دارند و برعلیه آن مبارزه میکنند. این رهیافت ماکرون نتیجه داد که به خودی خود یک دستآورد است. اتحادیه اروپا اگر میخواهند این سیاستمدار موفق شود، باید با او همکاری کند. او ممکن است آخرین شانس برای فرانسه به عنوان قلب اروپا باشد. او ممکن است توانایی بیرون کشیدن فرانسه از بحرانهای پیوسته را داشته باشد. اما او به تنهایی این کارها را کرده نمیتواند.
نوت: اگر شما هم در این مورد تبصرهای دارد، در زیر میتوانید بنویسد!