در اردوگاه پناهجویان روهینگیا در کوکس بازار بنگله دیش چه می گذرد؟
بیش از نیم میلیون آواره روهینگیا از اواخر ماه آگست از کشور میانمار به بنگله دیش فرار کرده اند. گرچه آنها از آنجا به دلیل پاک سازی قومی فرار کرده اند اما در کمپ ها نیز زندگی آنها سخت و مشقت بار است.
چهار روز قدم زد، برادرش را از دست داد
آینا موریا در جریان فرار به بنگله دیش برادر کوچکش را از دست داد. او و خانواده اش مجبور بودند چهار روز را پیاده روی کنند تا به بنگله دیش برسند. در اصل آنها از یک قریه کوچک در منطقه منگدوی میانمار هستند. اکنون آنها در نزدیکی مرز در یک اردوگاه در کوکس بازار زندگی می کنند.
فرار با چپلک
مادر آیناز با این چپلک های داخل خانه توانست خود را به بنگله دیش برساند. این خانم 38 ساله می گوید اگر کسی به او چانسی بدهد تمام فرزندانش را به مکتب می فرستد. این بالاترین اولویت برای آنهاست.
در اردوگاه های مزدحم
پراشانت ویشواناتن عکاس به داخل و خارج اردوگاه پناهجویان به کوکس بازار رفته است. این شهر کوچک در خلیج بنگال به کانون حوادث در بحران مهاجران تبدیل شده است. زیرا که شمار زیادی از پناهجویان به آنجا پناه آورده اند. اقلیت مسلمان روهینگیا مورد آزار و اذیت نیروهای اردوی میانمار قرار گرفته اند. سازمان ملل متحد از پاکسازی قومی سخن می گوید.
صف های طولانی برای ضروریات اولیه
در اردوگاه مهاجران در کوتوپالونگ شمار زیادی از مهاجران روهینگیایی مانند این مادر با کودکش از ساعت چهار صبح به نوبت می ایستند تا از سوی برنامه غذایی سازمان ملل متحد جیره غذایی به دست آورند. کمک های سازمان های امدادی به ندرت به اینجا می رسد. بسیاری از پناهجویان در فلاکت و بدبختی زندگی می کنند.
دوران کودکی در اردوگاه
توشمینارای هشت ساله مجبور است در هنگامی که مادرش ساعت ها برای دریافت ضروریات زندگ در نوبت می ایستد، از دو برادر کوچکش مراقبت کند. حدود شصت درصد تمام مهاجران تازه وارد روهینگیایی به این کمپ در کوکس بازار اطفال و یا نوجوانان اند.
"من پشت شوهرم دق شده ام"
سومیدا هنگامی که عکاس ما را می بیند، می گوید هفت روز است که به دنبال دریافت مواد غذایی می گردد. بسیاری از مهاجران روهینگیایی دچار آسیب های روحی و روانی شده اند و نمی دانند که به چه کسی باید رجوع کنند تا کمک های امدادی به دست آورند. او می گوید: "من پشت شوهرم دق شده ام". او در جریان درگیری های خشونت آمیز در میانمار به طرز وحشیانه یی کشته شد.
هفت ساعت انتظار برای مقداری روغن و عدس
این دختر بیش از هفت ساعت در صف ایستاده بود تا توانست مقداری روغن و حبوبات برای خانوده اش به دست آورد. سازمان های امدادی به مشکل می توانند در برابر هجوم مهاجران در جنوب بنگله دیش مقابله کنند. حتی قبل از تشدید وضعیت در میانمار نیز صدها هزار روهینگیایی در شرایط وخیم در این منطقه زندگی می کردند. اکنون این شمار به زودی به یک میلیون تن خواهد رسید.
کاغذ پرانی اطفال
محمد عرفان ده ساله (سمت چپ) و دوست دوازده ساله اش محمد شوفافلی از این لحظات هیجان انگیز لذت می برند. در یک تپه در کمپ "پالونگ خالی" آنها کاغذ پران های خود را به هوا بلند می کنند. محمد به جای پطلون یک پارچه را به دور کمرش گره زده است.
پسر عصای پدر
عبدالکریم دیگر خودش نمی تواند راه برود. دل محمد پدر بیمارش را از کمپ" بالوکالی دو" حمل می کند. هر دو به دنبال یک مرکز صحی می گردند. شمار مهاجرانی که می خواهند در کمپ بمانند رو به افزایش است. تقریبا سه چهارم همه مهاجران در بنگله دیش از بیماری اسهال رنج می برند. بسیاری ازآنها دچار سوء تعذیه شده اند.
کمک هایی که به موقع نمی رسند
برای بعضی از مهاجران کمک های طبی بسیار دیر می رسد. مانند عالم بهار هشتاد ساله. داکتران که از تداوی او ناامید شده اند او را به کلبه فامیل اش فرستادند تا بتواند در هنگام مرگ در حلقه دوستان و فامیل اش باشد. نویسنده: ماریا بیرباخ/ عکاس:پراشانت ویشواناتن/ ترجمه: پ.ع