ملی بسی که کتابخانه کودکان شد
۱۳۹۷ فروردین ۱, چهارشنبهملی بس سبزرنگی که با نقاشیهای کودکانه مزین شده در یکی از کوچههای کارته سخی در کابل توقف کردهاست. کودکان با شور و شوق تمام وارد بس میشوند تا داستانهای مورد نظر شان را بخوانند و به قصهها گوش دهند.
داخل ملی بس مملو از کتابهای کودکانهاست که در قفسچهها به صورت منظم چیده شدهاند. کودکان پس از وارد شدن به داخل بس، کتابهای مورد علاقه شان را میگیرند و به مطالعه آغاز میکنند. کودکان دختر و پسر باهم کتاب میخوانند و آنچه را یاد میگیرند با همدیگر شریک میسازند.
چوکیهای اصلی بس برداشته شده و بجای آن میزها و چوکیها طوری ساخته شدهاند که چهار کودک دور هر میز مینشینند و کتاب میخوانند. مدیران این کتابخانه با اعلان وقفههای تفریح و نواختن سرودها و ترانهها، کودکان را به آموزش و فراگرفتن سواد تشویق میکنند.
پریسا کودک ۹ ساله ای است که برای اولینبار کتابهای قصه را در این بس یافته است. او همه روزه برای خواندن داستانهای مورد علاقهاش به بس میآید.
پایخت افغانستان هیچ مکان مخصوصی برای کتابخوانی کودکان ندارد. کتاب کودک در این شهر بسیار محدود است و اکثریت کودکان هم توانایی مالی خریداری چنین کتابهایی را ندارند. ملی بس چهارمغز نخستین مکانی است که زمینه مطالعه رایگان کتاب را برای کودکان فراهم کرده است.
پریسا آرزو میکند که کاش این بس همیشه به کوچه بیاید و او بتواند قصه بخواند: «اینجا بسیار خوب است. هر کتاب را میتوانیم مطالعه کنیم. دیگر جایی نیست که این طور کتابخانه باشد.»
ملی بس چهار مغز برای خیلیها بیگانه است. بسیاری کودکان وقتی به نزدیک بس میرسند، فکر میکنند اجازه ورود به داخل بس و استفاده از کتابها را ندارند ولی مسئولان کتابخانه به همه کودکان اجازه میدهند تا از این فضا استفاده کنند.
کودکانی با ذهن روشن
کودکان در ملی بس چهارمغز داستانهایی را میخوانند که منجر به انکشاف ذهن آنها میشود و مهارتهای تازه را یاد میگیرند. رحمت الله ۱۲ ساله با خواندن داستان «شیر و خرگوش» دریافته است که خرگوش با وجود جثه کوچکش میتواند شیر قدرتمند را که پادشاه جنگل است، فریب دهد: «یک شیر گرسنه خرگوش را روان کرد که برایش غذا بیاورد. وقتی خرگوش نتوانست غذا پیدا کند پیش شیر آمد و گفت که شیر کلان نمیگذارد غذا را برایت بیاورم....»
وقتی کودکان خسته میشوند، مدیران کتابخانه با سرایش ترانههای ثبت شده معارف کودکان را به آموزش تشویق میکنند و ذهن آنها را برای یادگیری آماده میسازند. کودکان با شوق تمام با این ترانهها همصدا میشوند:«ورق بزن، ورق بزن، ورق نام حق بزن/ کتاب را باز کن، درس تازه را آغاز کن.»
کودکان همچنین با سرود ملی آشنا میشوند و همه روزه حداقل یک یا دو بار این سرود را زمزمه میکنند.
داستانهایی برای کودکان
قصهگویی سنتی و شفاهی برای کودکان در افغانستان پیشینه طولانی دارد. در گذشتهها مادرکلانها و پدرکلانها برای نواسهها و کودکان دیگر قصه میگفتند و با استفاده از این شیوه کودکان را به فکر کردن وادار میکردند. در ملی بس چهار مغز نیز مسئولان کتابخانه کودکان را در کنار شان جمع میکنند، برای آنها کتاب میخوانند و در رابطه به قصهها نظر کودکان را میشوند و آنها را تشویق میکنند تا بیشتر فکر کنند.
مسئولان کتابخانه گاهی نیمی از یک داستان را برای کودکان میخوانند. هرچند کودکان اصرار میکنند که باید همه قصه خوانده شود؛ ولی مسئولان کتابخانه به آنها میگویند که در باره قصه فکر کنند و فردا نیم دیگر قصه را بشنوند.
تقویت فکر انتقادی
ملی بس چهار مغز با ابتکار فرشته کریم ایجاد شده است. او میگوید هدفش از این کار ایجاد فکر انتقادی در بین کودکان است تا آنها بیشتر بخوانند و موضوعاتی را بیاموزند که آموزش آندر مکتبها میسر نیست: «کتاب خواندن مزایایی دارد زیرا وقتی برای کودکان قصه خوانده میشود یا آنان خود کتاب میخوانند، روش مطالعه را یاد میگیرند و سطح دانایی شان بلند میرود.»
در ملی بس چهار مغز کتابهایی نیز گذاشته شده که متعلق به ملتها و کشورهای دیگر است. کودکان با خواندن این کتابها با تاریخ و فرهنگ ملتهای دیگر نیز آشنا میشوند.
فرشته کریم میگوید کتابخانه چهارمغز با حمایت مالی افغانها ساخته شده و در صورتی که بودجه بیشتری در اختیار داشته باشد، میتواند بسهای بیشتری را کتابخانه بسازد تا تعداد بیشتر کودکان کتاب بخوانند. ملی بس چهار مغز برای این که زمینه را برای یادگیری کودکان بیشتر مساعد کند، از یک کوچه به کوچه دیگر میروند و بجای این که کودکان برای یافتن کتابخانه سرگردان شوند، آنها کتابخانه را در کوچههای کابل در اختیار کودکان قرار میدهند.
صیام برکتی از مسئولان ملی بس چهارمغز میگوید هدف این است که کودکان با کتاب و کتابخوانی آشنا شوند: «مدت سه ماه میشود که ما این بس را از شکل بس کشیده و به شکل کتابخانه آماده کنیم.» در حال حاضر بیش از ۸۰۰ جلد کتاب کودکان در این بس جابجا شده است که بیشتر این کتابها داستانهای اطفال است.
مراکز تعلیمی در سایه ناامنی
در هنگامی که این گزارش تهیه میشد و کودکان در حال خواندن داستانهای کودکانه بودند، در گوشه دیگر کابل یک مهاجم انتحاری بر مرکز آموزشی کوثر دانش حمله کرد. مسئولان ملی بس چهارمغز نیز از وضعیت امنیتی نگران اند. آقای برکتی گفت: «در شهری که ما زندگی میکنیم هر لحظه اش خطر است اما چارهای نداریم. ما این کار را با شوق آغاز کردهایم و چنین حملاتی نمیتواند ما را ناامید بسازد.»
ح. همراز