انسانها و خوکها
۱۳۸۸ اردیبهشت ۱۱, جمعهرابطهی انسان و خوک رابطهی بسیار پیچیدهای است. خوک از "توتم"های مشهور است و پس از تحقیق زیگموند فروید دربارهی اعمال "ممنوع" و حیوانات "ممنوع" به موضوع جذابی برای پژوهشهای انسانشناسانه تبدیل شده است.
خوک هم علامت شانس است، هم نجاست. "خوک کثیف" یکی از بدترین فحشهایی است که انسانها به هم میدهند. در زبانهای مختلفی این دشنام وجود دارد.
مشابهت انسان و خوک
این روزها رسانهها پر از "خوک" شدهاند. اینترنت که جای خود را دارد. در مورد رابطهی انسانها و خوکها "میگوگلیم" و دست بر قضا به یک سایت تخصصی زیستشناسی میرسیم. در آن در نوشتهای در مورد اسیدهای آمینه، چنین آمده است: «انسولین (که از اسیدهای آمینه تشکیل شده) هورمونی است بسیار کهن. آن را میتوان در انواع اولیهی کرمها یافت. در جریان تکامل، انسولین به صورت جهشی دگرگون شده است. از آنجایی که انسان و خوک با هم فقط در دو نوع (و حتا به تعبیری یک نوع) اسید آمینه اختلاف دارند، میتوان گفت که انسان با خوک خویشاوندی نزدیکتری دارد تا با این یا آن جانور بیمهره.» این موضوع را برای کسی که نمیداند اسید آمینه چیست و "آنسولین" او را یاد بیماری قند میاندازد، میتوانیم این گونه توضیح دهیم: انسان و خوک تقریبا به یکسان "شیرین" هستند.
پیش از زیستشناسی در ادبیات به این تشابه توجه شده است. در داستانهای بسیاری شیرینکاریهای این دو موجود به هم نسبت داده شده است. نمونهای مشهور "مزرعهی حیوانات" جورج ارول است. رهبربزرگ در این مزرعه خوکی است به نام ناپلئون. یکی از اعمال بد خوک بزرگ این است که قوانین را به نفع خوکهای مطیع تغییر میدهد. معلوم نیست کجای این کار بد است؛ مگر انسانها خود این کار را نمیکنند؟
خوک − شاید به خاطر شیرینی انسانیاش − میتواند عهدهدار نقشهای مختلفی باشد. خوک میتواند نقش شیطان را هم بازی کند و بر عکس، شیطان هم میتواند به صورت خوک درآید. از امثال مشهور عرب یکی این است که: «الشیطان یتشکل باشکال مختلفه کالکلب و الخنزیر.» یعنی شیطان به شکلهای مختلفی چون سگ و خوک درمیآید.
در "ویکیپیدیا"ی آلمانی نه به شیرینی همسان انسان و خوک، بلکه به تلخمزاجی مشابه آنها توجه شده است. در مقالهی مربوط به خوک میخوانیم که خوک، بسیار "استرس" دارد. ("استرس" از پدیدههای رایج دنیای مدرن است.) از آن جایی که انسان و خوک به یکسان "استرسی" هستند، بیماریهای قلب و عروقشان شبیه به هم است.
خلاصه اینکه انسانها و خوکها تقریبا به یکسان خوشگوشت یا تلخگوشت هستند. در "ویکیپدیا" آمده است که بافت گوشت انسان و خوک مشابه است. وقتی میخواهند بدانند اسلحهی تازه اختراع شدهای چه بر سر انسان میآورد، با آن به خوک شلیک میکنند. خوک را که به خوبی از پا درآورد، کار انسان را هم میتواند بسازد.
قتل عام خوکها
اکنون در مصر دارند کار خوکها را میسازند. در خبرها آمده است که دولت مصر دستور داده، همهی خوکها را بکشند. خبرنگار تلویزیون شبکهی یک آلمان (ARD) در مورد این قتل عام چنین گزارش داده است: «محلهی فقیرنشین مسیحیان قاهره متلاطم است. در اینجا خوکها و انسانها تنگ دل هم زندگی میکنند. تقریبا همهی خانوادهها در حیاطشان خوک دارند. مدتهاست که این گونه است، اما اکنون قرار است این وضع یکشبه تغییر کند. پلیس هجوم آورده است و وزارت بهداری در حال وارسی حیوانات است. برخی سیاستمداران اراده کردهاند که کار ۳۵۰ هزار خوک مصر را بسازند.»
ابتدا دستور آمده که «چماق بر کلهشان بزنید!» چون دیدهاند که این نوع قتلعام اقتصادی نیست، اکنون میگویند که ذبحشان کرده و گوشتشان را کنسرو کنید.
عدهای به این نسلکشی اعتراض کردهاند و گفتهاند که خوک مصری با این کار از تاریخ بیرون رانده میشود. دستور آمده که ژنشان را کنسرو کنید. شاید بعدا لازم شود خوکها زندگی دوبارهای آغاز کنند.
فصلی از تاریخ یک محلهی فقیرنشین قاهره بسته میشود. در آن محله، روزهای خوش همزیستی انسان و خوک به پایان رسیده است.
قربانیان عزا و عروسی
در مصرهم کسانی هستند که میگویند خوکها نیستند که این پایان خونین را موجب شدهاند. حتا شخص شخیص وزیر بهداری مصر گفته است که گریپ خوکی از خوک نمیآید. پس چرا فرمان به خوککشی دادهاند؟ اگر نسلکشی موجه است، چرا انسانها خوکهای تاریخ خود را مذمت میکنند؟ خوک بزرگ در "مزرعهی حیوانات" چه کار بدی کرده است؟
در مصر، قتل عام خوکها مظنون به این است که به اختلاف ایدئولوژیک با آنها برگردد. رسانهها پیجوی موضوع نیستند، چون کلا جو به نفع خوکها نیست. صدای دانشمندان در این مورد که گریپ خوکی، عنوان خوبی برای گریپ شایعشده از مکزیک نیست، چندان به گوش نمیرسد. خبرگزاری دولتی ایران، "ایرنا"، این موضوع را که سازمان بهداشت جهانی گفته، آنفلوانزای شایع شده را بایستی AH1N1 نامید، این چنین منعکس کرده است: «سازمان بهداشت جهانی تحت فشار خوکداران قرار گرفته تا نام آنفلوانزای خوکی را تغییر دهد.»
مکزیکیها از این که گریپ را مکزیکی ننامیدهاند، خوشحالاند. خوکها بدنام میشوند، چنانکه بودهاند. بحران که فروکش کرد، همه جشن میگیرند، توریستها به "کانکون" برمیگردند، کنار ساحل مینشینند و کباب خوک میخورند.
خوک احمق!
این بدبختی به حماقت این حیوان برنمیگردد. در "ویکیپیدیا" این شایعه که خوک حیوان احمقی است، تکذیب شده است. در دانشگاه پنسیلوانیا آزمایش کردهاند و دیدهاند که خوک میتواند جویاستیک بر پوزه گیرد، جلوی مانیتور بنشیند و برخی تستهای هوش را با نمرهی عالی قبول شود.
در این فرهنگنامه همچنین آمده است، این نیز که میگویند خوک حیوان کثیفی است، حرف درستی نیست. اگر اصطبل بزرگ باشد، خوک همه جا فضولاتش را نمیریزد و گوشهای را به قضای حاجت اختصاص میدهد. هیچ گاوی چنین نمیکند. ولی مگر خوک ادرار همنوع خود را نمینوشد؟ "ویکیپیدیا" این را هم به حساب هوش خوک گذاشته است. این نوشیدنی برای حیوان فواید دارویی دارد.
نویسنده: رضا نیکجو
تحریریه: بهنام باوندپور