معضل محيط زيست در جهان و بخصوص در كشور پهناور چين
۱۳۸۵ اسفند ۱۵, سهشنبهفرصتی برای اجرايى كردن طرحهاى زيست محيطى
مفسر روزنامه ى زود–دويچهتسايتونگ، نگران آن است كه كشورهاى جهان از فرصت به دست آمده كنونى در اجرايى كردن طرحهاى زيست محيطى استفاده نكنند. در تفسير شماره امروز اين روزنامه از جمله آمده است:
”بحث بر سرتصحيح سياستهاى زيست محيطى در اروپا و ايالات متحدهى آمريكا به اوج تازهاى رسيده است. نبايد از اين فرصت گرانبها به سادگى گذشت. هر چه ديرتر در اين مورد تصميم گيرىهاى اجرايى گرفته شود، فاجعهى زيست محيطى كه در آينده گريبانگير همه ى كشورها خواهد شد، شديدتر مىگردد.”
حفظ محيط زيست، معضل بزرگ چينحفظ محيط زيست در چين نيز به يكى از معضلات بزرگ اين كشور تبديل شده است. كنگره خلق چين كه همه ساله در پكن برگزار میشود، امسال با سخنرانى ون جيا بائو، نخست وزير چين، آغاز بهكار كرد و حفظ محيط زيست در اين كشور پهناور يكى از موضوع هاى مهم اين كنگره بود. نخست وزير چين طى سخنانى به عدالت اجتماعى و حفظ محيط زيست اشاره كرد و گفت كه چين بايد نه تنها به رشد اقتصادى توجه داشته باشد، بلكه با صرفه جوئى در مصرف انرژى، به حفاظت از محيط زيست نيز كمك كند. روزنامه هاى اروپايى به اين مشكل بزرگ چين پرداخته اند. در تفسيرى در روزنامه ى ويسبادنر كورير، از جمله به اين نكته اشاره شده كه چين تنها به دليل منافع موجود خود هم كه شده، بايد طرح هاى زيست محيطى را در كشور به اجرا گذارد. در اين تفسير از جمله آمده است:
”رهبران ايالت هاى كشور پهناور چين هستند كه شيوه ى فرمانروايى را در ايالت خود تعيين مى كنند. آنها اهميتى جدى به تصميم هاى دولت مركزى نميدهند و جريمه هاى دولت مركزى را نيز جدى نمى گيرند. در چنين شرايطى چگونه مى توان انتظار داشت كه تصميمات دولت مركزى چين براى سال جارى ميلادى در زمينه ى كاهش چهار درصد ِ مصرف انرژى و همچنين كاهش دو درصد از مواد آلاينده در اين كشور با موفقيت به اجرا در آيد. چين نگران آلايش محيط زيست است. نگرانى چين اما نه بخاطر آلايش شديد محيط زيست در كشورهاى ديگر جهان است. اين كشور به شرايط بحرانى محيط زيست در درون كشور فكر مى كند، زيرا چين يكى از اصلى ترين كشورهاييست كه تغييرات زيست محيطى در آن به شدت در جريان است.”
چين و دوری از سوسياليسم
روزنامهى هندلزبلات كه در شهر دوسلدورف آلمان منتشر مىشود، در شماره امروز خود در تفسيرى به تغييرات بنيادين در چين اشاره مىكند و تضادى كه رهبران اين كشور براى اجراى طرح هاى خود با سوسياليسم دارند. در اين تفسير از جمله آمده است:
”تغييراتى كه در چين رخ مى دهند، سرسامآورند. كاپيتاليسم هار ِ از بند رها گشته در چين كمونيست به پيش مى رود. رهنمود هاى ماركس، لنين و حتا مائو را ديگر رهبران جديد چين به كنارى نهاده اند و راه خود مى روند. اكنون در اين كشور، ثروتمند شدن تنها خواست مردم گشته. اين در حالى ست كه آزادى هاى تازه به دست آمده ى مردم در چين تا زمانى محترم اند كه به حريم حزب كمونيست چين لطمه اى وارد نيايد. ديگر در اين كشور از عدالت اجتماعى و بازار آزاد ِ سوسياليستى اى كه رهبران اين كشور خواستار آنند، اثرى ديده نميشود. البته رهبران كنونى چين در واقع همان راهى را مى روند كه مائو چهار نسل قبل پيمود. او هم مثل رهبران كنونى چين، فقط به حفظ قدرت خود فكر كرد و با هر ترفندى آن را براى خود نگاه داشت.”