پدر فلسفه تاريخ
۱۳۹۷ اسفند ۲۶, یکشنبهابن خلدون نخستين بار تحليل را در تاريخنويسی، به رويدادنگاری صِرف در شرق افزود.
در تونس زاده شد و به پشتوانه جايگاه بلند خانوادهاش نزد استادان بنام زمانش قرآن، ادبيات، فقه، منطق و رياضيات آموخت و در همان كودكی حافظ قرآن شد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
سرزمينهای موسوم به مغرب در زمان او زير فرمان سه دودمان بودند و او در دربار هر كدام از آنها به عنوان منشی سرمنشی و قاضی كار كرد.
۱۷ ساله بود كه پدر و مادر را از دست داد و يك سال پس از آن منشی دربار تونس شد.
۲۲ ساله بود كه فرماندار شهر فاس در مراكش كنونی او را به دربار خود خواند تا حكمهای شاهانه را به خط خوش بنويسد، ولی پس از سه سال خدمت به خاطر مخالفتهايی كه با فرماندار كرد حدود دو سال زندانی و زمان كوتاهی هم به فارس تبعيد شد.
۳۴ ساله بود كه كوتاهزمانی وزير سلطان تونس بود، اما كار در دربارهای گوناگون و جنگ و مخالفت فرمانداران او را خسته كرد.
۴۰ ساله بود كه از كارهای اداری و دولتی كناره گرفت و وقتش را صرف نوشتن ماندگارترين اثرش «كتاب العِبر» كرد كه در ايران به «مقدمه ابنخلدون» شناخته میشود. اين كتاب، تاريخ جهان به ويژه قومهای آفريقایی در هفت جلد است و مقدمه آن خود كتاب جداگانهای به شمار ميآيد.
ابن خلدون مینويسد: «تاریخ در ظاهر بیش از اخباری درباره روزگارها و دولتهای پيشين نيست، ولی در باطن، انديشه و تحقيق درباره حوادث و مبادی آنها و جستجوی دقيق علل آنها است.»
در اين اثر، تاريخ بشر به شش دوره تقسيم شده كه هر دوره با فنونی چون كشاورزی آغازيده و به ايجاد هنر به ويژه موسيقی انجاميده است: «از ديگر انواع آلات موسيقی ساز زهی است. همه سازهای زهی ميانتهیاند. برخی از آنها مانند بربط و رباب به شكل قطعهای از كرهاند و برخی همچون قانون چهارگوش.»
او برای دستيابی به كتابخانههای بهتر به مصر رفت تا پايان عمر در آنجا جايگاه ارزشمندی داشت و به منصب قضاوت در فقه مالكی رسيد.
ابن خلدون در ۷۳ سالگی در پايتخت مصر درگذشت.