دومین نشست طیفی از اصولگرایان که نام "جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی" بر خود گذاشتهاند، بحثهای زیادی را در مورد شانس اصولگرایان در انتخابات پیش رو ریاست جمهوری ایران دامن زد. سوالهای زیادی هنوز پاسخ قطعی ندارند. آیا آنها به اجماعی بر سر یک نامزد در میان خود خواهند رسید؟ آیا این نامزد، چهرهای هست که رقیبی جدی برای حسن روحانی به شمار آید؟
آیتالله خامنهای چه برخوردی با این انتخابات دارد؟ آیا از نظر او حسن روحانی "تکالیفش" را انجام داده و او را برای دور دوم دیگر لازم ندارد؟ آیا با او معاملهای پشت پرده میکنند تا اصلا نامزد نشود؟ یا این که ترجیح میدهند حسن روحانی بماند، اما شیری بییال و کوپال باشد؟ طیفهای اصولگرا چه واکنشی به یکدیگر و به جناح مخالف نشان میدهند؟
بیشتر بخوانید: ابراهیم رئیسی کاندیدای انتخابات ۹۶ نمیشود
"طیف دکور"
مهدی مهدویآزاد، خبرنگار ساکن بن معتقد است که جبهه اصولگرا بیش از آنکه تصور شود بهم ریخته و آشفته است. او میگوید: «اگر حمایتها و فشارهای آیتالله خامنهای و سپاه پاسداران نبود، این جبهه به خاطر تناقضات ساختاری و عدم محبوبیتی که دارد، تا به حال دهها بار دچار فروپاشی شده بود. در میان نامزدها هم کسانی را میبینیم که اسبهای بازنده هستند؛ مانند مثل محسن رضایی، سعید جلیلی، محمدباقر قالیباف که هرکدام حداقل یکبار شرکت در انتخابات را تجربه کردهاند و شکست سختی خوردند.»
به نظر او طیفی از گزینههای "جمنا" ظاهرا به عنوان دکور استفاده میشوند. اما بعضیها هم هستند که اگرچه کم و بیش ناشناخته هستند اما پتانسیل لازم را دارند؛ برای آن که روی آنها اجماعی صورت گیرد، از حمایت سپاه و بسیج برخوردار شوند و بتوانند بخشی از آرای عمومی را جلب کنند.
حذف روحانی یا تضعیف او
به باور بسیاری از تحلیلگران در یک فرایند "معقول" انتخاباتی هیچکدام از چهرههایی که اصولگرایان به جامعه معرفی میکنند، توانایی رقابت با حسن روحانی را ندارند و رسیدن به اجماع برای آنها تقریبا غیرممکن است؛ با یک "مگر" بزرگ...
مهدی مهدوی آزاد میگوید: «مگر آنکه آیتالله خامنهای و بیت او برای این رسیدن به این اجماع از بالا و با قدرت و شدت مداخله کنند. این یک تصمیم استراتژیک است که آینده نظام جمهوری اسلامی را مشخص میکند و از الان قابل پیشبینی نیست. من فکر میکنم آقای خامنهای تمایل دارد کار را یکسره کند. تمایل دارد وارد مداخله شود. ادامه چهار سال دولت حسن روحانی، مخصوصا با وجود ترامپ و تحولات بینالمللی برای او بسیار سخت خواهد بود. او وارد مسیر بدون بازگشتی شده است. اما رقابتهای درونی اصولگرایان و فشاری که اکنون از سوی جناح تندروی اصولگرا بر او وارد میآید را نمیتوان نادیده گرفت. فشاری که او از طیف مصباح یزدی تحمل میکند، کمتر از فشاری نیست که از طرف ناطق نوری یا به عبارتی اصولگرایان کلاسیک، تحمل میکند.»
ولی آیا حسن روحانی بهترین گزینه نظام برای عبور از دوره پرتنشی نیست که با آمدن رئیس جمهور جدید آمریکا شروع شده است؟ مهدی مهدوی آزاد در پاسخ به این سوال به روانشناسی رفتاری گذشته آیتالله خامنهای اشاره میکند:
«آقای خامنهای در سال ۱۳۸۸ هم مطلقا نباید پشت سر محمود احمدینژاد میایستاد. حضور احمدینژاد برای کشور زهر بود و آمدن میرحسین موسوی میتونست کشور را نجات دهد. اما او پشت سر احمدینژاد ایستاد، کشور را به درگیری داخلی برد و وارد تحریمهای فزاینده کرد. روند تصمیمات آقای خامنهای در سالهای گذشته همیشه به سمتی بوده که جناح اصلاحطلب ومنتقد را از حاکمیت بیرون بندازد. یکی از آخرین این تصمیمها جواب به شدت منفی او به محمد خاتمی بود. این که جناح منتقد بگوید من ازحق خودم میگذرم و از شما حمایت میکنم، ما را بازی دهید، پیشنهاد بسیار سخاوتمندانهای از سوی خاتمی بود. اما به سبک غیر قابل درکی آقای خامنهای به اصلاحطلبان تودهنی زد. الان هم دلیلی وجود ندارد برای این مسیر عوض شود.
ضمن این که خامنهای همیشه از ارتباطات اصلاحطلبان و تکنوکراتها با جهان غرب، مخصوصا آمریکا هراس داشته است. در شرایط فعلی اگر ایران بخواهد با دولت ترامپ به یک توافق برسد یا حداقل بحران را کم کند، یکی از پیشفرضهای قطعی چنین کاری این است که وارد مذاکرات شود. مذاکرات تیم فعلی با دولت آمریکا به طرز غیرقابل فهمی برای آقای خامنهای ترسناک است.»
او میگوید حذف روحانی کار سادهای نیست و ممکن است نظام را با بحرانی نظیر سال ۸۸ روبرو کند. اما گزینههای دیگری هم وجود دارد: «مثل یک معامله معقول پشت پرده یعنی دادن پست ریاست مجمع تشخیص مصلحت به حسن روحانی. برخی ناظران میگویند این که هنوز تکلیف ریاست مجمع تشخیص مصلحت به طور قطع تعیین نشده، ممکن است ریشه در این موضوع داشته باشد.
بیشتر بخوانید:انتخابات ۹۶؛ تکاپوی اصولگراها برای معرفی نامزد اصلح
گزینه دیگر هم این است که آقای خامنهای یک دور دیگر دولت روحانی را تحمل کند، اما یک دولت به شدت تحت فشار یک دولت به شدت ضعیف شده و با تحمیل مقاماتی که مورد پذیرش خود آیتالله خامنهای هست و گزینه سوم زدن زیر میز بازی است؛ رد صلاحت حسن روحانی و مداخله آشکار بسیج و سپاه پاسداران باعث شود که رئیس جمهوری غیر از حسن روحانی از صندوقها بیرون بیاید.»
جریان نواصولگرا
به نظر مهدی مهدوی آزاد جریان جمنا، طیفی از اصولگرایان هستند که حرفشنوی بیشتری از آیتالله خامنهای دارد. او میگوید:
«ما شاهد تولد غیررسمی یک جریان نواصولگرا هستیم که در آن اصولگرایان کلاسیک به وضوح کنار گذاشته شدهاند و در منتهی علیه راست آنها نیز بخشی از تندروترین نیروهای جبهه پایداری حذف شدند. آقای خامنهای در انتخابات خبرگان سال ۹۴ و همچنین سال ۸۶ نشان داد که مایل هست جریان مصباح یزدی را کنترل کند و شورای نگهبان بخش مهمی از روحانیون تندروی مورد حمایت مصباح را رد صلاحیت کرد.