شتاب روند "مرگ روستاها" در ایران
طی پنج سال گذشته هزاران روستا و آبادی در ایران تخلیه شدهاند. کارشناسان میگویند، با توجه به شرایط موجود دیگر هیچ توجیهی برای ادامه وجود بسیاری از روستاها در ایران باقی نمانده است.
به گفته ابوالفضل رضوی، معاون توسعه روستایی و مناطق محروم ریاست جمهوری، ۶۴ هزار روستا در ایران وجود دارد که جمعیتی معادل ۲۱ میلیون و پانصد هزار نفر را در خود جای دادهاند. از ۶۴ هزار روستا حدود ۳۹ هزار بالای ۲۰ خانوار و بقیه زیر ۲۰ خانوار جمعیت دارند.
شهر زاهدان مرکز یکی از پهناورترین استانهای ایران است. حدود ۳۵۰ هزار نفر از جمعیت زاهدان در سکونتگاههای غیر رسمی و حاشیه شهر زندگی میکنند. ساکنان این مناطق از کجا آمدهاند؟ در آمارهای اخیر اعلام شده است که "نزدیک به ۳۳ هزار روستا و آبادی در ایران تخلیه شدهاند".
آمارها نشان میدهد که ۴۳ درصد شهرنشینان در استان سیستانوبلوچستان را حاشیهنشینان تشکیل میدهند. اگر سری به مناطقی چون "شیرآباد" و "سیک سوزی" زاهدان بزنید خواهید دید که در آنجا هیچ زیر ساخت شهری وجود ندارد. در اینجا محرومیت "مطلق" حاکم است.
در مناطقی چون "شیرآباد" و "سیک سوزی" زاهدان اکثرا روستایيانی زندگی میکنند که روستای خود را ترک کردهاند اما در استان باقی ماندهاند. در سالهای بعد از انقلاب اسلامی بخشهای وسیعی از جمعیت استان سیستان و بلوچستان به دیگر استانها، بخصوص استانهای شمال ایران و عمدتا به مناطق روستایی استان گلستان مهاجرت کردهاند، بهگونهای که ترکیب جمعیتی این استان برهم ریخته است.
بر سرعت تخلیه روستاها در سه استان سیستانوبلوچستان، خراسانجنوبی و خراسان رضوی افزوده شده است. در سیستانوبلوچستان ۲ هزار و ۸۰۰ واحد روستا در حد فاصل سرشماری سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۵ از سکنه خالی شدهاند. اکثر این روستاها خالی شده از سکنه در حاشیه مرز ایران و پاکستان و ایران و افغانستان هستند که گرفتار بیآبی و خشک شدن مراتع شدهاند.
طبق سرشماری سال ۱۳۹۵استان خراسانجنوبی ۳هزار و ۵۶۰ آبادی دارد که یکهزار و ۷۸۱ آبادی دارای سکنه بوده و جمعیت حدود ۳۱۵هزار نفر را در خود جای داده است و یکهزار و ۷۷۰ روستای دیگر نیز تخلیه شده است.
۳۵ درصد اقتصاد خراسان جنوبی بر پایه کشاورزی است. خشکسالی و نبود زمینههای اشتغال مهمترین دلایل خالی شدن روستاها از سکنه عنوان شده است. ایجاد اشتغال و انتقال آب برای روستاییان به عنوان راهی در مقابل این روند عنوان میشود.
ایجاد اشتغال نیاز به منابع مالی دارد. منتقدین میگویند:"بودجه دولت ایران پیش از اینکه برای توسعه و آبادانی استفاده شود، صرف هزینههای جاری، نهادهای غیر مولد و بسط ایدئولوژی در داخل و خارج" میشوند.
اعلام شده است که ۹۲ درصد منابع آبی ایران در روستاها مصرف میشود. منتقدین میگویند "اما در طول این سالها کاری برای بهینهسازی مصرف آب و کشاورزی براساس روشهای نوین صورت نگرفته است".
خشکسالی در خراسان رضوی کار را به جایی کشانده است که از مجموع ۳۷ دشت، برداشت آب در ۳۴ دشت ممنوع اعلام شود.
بیکاری در مناطق روستایی و عشایری ایران تا حدی بحرانی شده که دولت با ارایه لایحهای به مجلس، مجوز برداشت معادل ریالی یک و نیم میلیارد دلار از صندوق توسعه ملی را صرفا برای اشتغال مناطق روستایی دریافت کرد.
آب شرب برخی از روستاها با تانکر تامین میشوند. تامین برق، تلفن، مدرسه و مرکز بهداشت با توجه به وسعت ایران و دورافتادگی بسیاری از روستاها و حضور تنها چند خانوار در آنجا، دیگر مقرون به صرفه نیست.
از "خودکفایی اقتصاد روستا" افسانهای بیش باقی نمانده است. روستاییان بسیاری از وسائل و لوازم مورد نیاز خود را باید حتی در برخی موارد بطور روزانه از بازارهای شهری تهیه کنند.
منتقدین میگویند حرکات "جهادی" کمک به روستائیان و "محرومیت زدایی" ارگانها در مناطق روستایی فقط جنبه تبلیغی دارد و هیچ تغییری در اوضاع ایجاد نمیکند.
متخصصین میگویند، در شرایط خشکسالی، بیکاری، فقر و عدم توان دولت جمهوری اسلامی در حل بحران دیگر هیچ توجیهی برای ادامه وجود بسیاری از روستاها در ایران باقی نمانده است و با مهاجرت نسل جوان روستایی به شهرها، بر سرعت روند "مرگ روستا" در چند سال آینده باز هم افزوده میشود.