امید حضور در تیم ملی ایران • گپی با دانیل داوری
۱۳۹۴ خرداد ۲۴, یکشنبه
دویچه وله: شما بعد از فعالیتتان در باشگاه آینترخت برانشوایگ یک فصل در خدمت باشگاه سوئیسی گراسهاپر زوریخ بودید و حال دوباره به آلمان برگشتید تا فصل تازهای را به همراه باشگاه دسته دومی آرمینیا بیلفلد تجربه کنید. علت بازگشت شما به بوندسلیگا چه بود؟
دانیل داوری: علت اصلی این بود که من زوریخ دوران چندان خوبی را تجربه نکردم، چون بازیهای زیادی انجام ندادم. البته دلایل شخصی و خانوادگی نیز بود که من تصمیم گرفتم برگردم، چون من و همسرم بچهدار شدیم. امکان همکاری با باشگاه آرمینیا بیلفلد فرصتی است تا فصلی تازه را شروع کنم. من دوست دارم که درون دروازه باشم و به همراه بیلفلد موفقیت کسب کنم.
طبیعی است که یک بازیکن در طی فعالیت حرفهای خود فراز و نشیبهای زیادی را تجربه میکند. شما در برانشوایگ طعم سقوط به لیگ دسته دوم را چشیدید، چندی بعد به همراه همراه تیم ملی فوتبال ایران در جام جهانی برزیل حضور یافتید و پس از آن نیز به باشگاه گراسهاپر زوریخ پیوستید. حال که به گذشته نگاه میکنید، چه ارزیابیای از این افت و خیزها دارید؟
ورزش فوتبال همین است. تو به عنوان بازیکن میتوانی دوران خوب و پراوجی را تجربه کنی و بلافاصله دورانی نه چندان خوش را به چشم ببینی. ولی چنین چیزهای برای همه پیش میآید و در نهایت نیز باعث تقویت و بهبود من شدند. من هیچوقت از انتقال به باشگاه گراسهاپر زوریخ حس پشیمانی نداشتم. در اوایل فصل هم توانستم بازی کنم، اما بعد دچار مصدومیتی شدید شدم و برایم بسیار دشوار بود که دوباره درون دروازه جای گیرم. البته باید این را هم بگویم که این مراحل بلافاصله پشت هم روی داد و من فرصت چندانی برای مرور و بررسی یکایک مرحلهها نداشتم. اکنون آرامش بیشتری دارم، در فرم مطلوبی به سر میبرم. به همین خاطر هم خیلی خوشحالم که میتوانم دوباره در لیگ دسته دوم آلمان بازی کنم و در خدمت بیلفلد باشم.
با این حساب نگاه شما به جلو است ...
اینکه در جام جهانی بازی نکردم، تصمیم مربی بود و باید این تصمیم را به عنوان بازیکن پذیرفت. در زوریخ هم خیلی چیزها به شکلی مطلوب پیش نرفت. ولی همهی اینها تجربه است و فرد را قوی میکند.
نگاهی به حضور شما در تیم ملی بیاندازیم. شما در آلمان به دنیا آمده و بزرگ شدید. ورود شما به تیم ملی فوتبال ایران به چه ترتیب بود، به ویژه آنکه زبان فارسی هم بلد نبودید؟ کلا برخورد ملیپوشان ایران با شما چگونه بود و تا چه اندازه توانستید جذب این تیم شوید؟
من در دوران کودکی چند بار به ایران سفر کرده بودم، ولی خب در آلمان بزرگ شده بودم. راستش نمیدانستم چه چیزی انتظار من را میکشد، ولی هم خانوادهی خودم و هم بازیکنان تیم خیلی از من حمایت کردند. به غیر از مسئله زبان هم مشکلی نداشتم که خود را با محیط تازه وفق دهم. علیرغم کمبودهای زبانی آدم به سرعت یاد میگیرد که به ویژه در درون زمین با یکدیگر ارتباط برقرار کند و کار را پیش ببرد. طبیعتا افرادی هم هستند که خوششان نمیآید، کسی که در خارج از ایران بزرگ شده برای تیم ملی بازی کند، اما باید بگویم که تجربیات من بسیار مثبت بود و افرادی که با آنها برخورد داشتم رفتاری گرم و صمیمانه داشتند. به همین خاطر هم ارزیابی من از این دوره مثبت است و هر بار دوست دارم که به ایران برگردم.
کارلوس کیروش، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران چهرهای است که هم نزد بازیکنان و هم نزد دوستداران فوتبال در ایران از محبوبیت زیادی برخوردار است. تا چه اندازه برای شما مهم است که او انگیزه دعوت از شما به تیم ملی را بیابد؟
دانیال داوری: چنین چیزی برای یک بازیکن مهم است. من تلاش میکنم که از طریق عملکردم در باشگاهام نشان دهم که میل و شایستگی بودن در جمع ملیپوشان را دارم. اگر عملکرد باشگاهی خوب باشد، شانس دعوت شدن به تیم ملی نیز بالاست و اگر نه، نباید تعجب کرد که آدم چرا به تیم ملی دعوت نمیشود. هر چه باشد در داخل ایران هم بازیکنان بسیار خوبی وجود دارند که پیشرفت درخور توجهی داشتهاند. به همین خاطر هم یک بازیکن نمیتواند فقط به این اکتفا کند که در لیگ کشوری اروپایی بازی میکند. کارلوس کیروش هم مربیای است که به اسم و رسم بازیکنان توجه نمیکند، بلکه معیار گزینش او فقط و فقط عملکرد بازیکنان است. من در فصل آتی سعی میکنم که چهرهی خوبی از خود به نمایش بگذارم و امیدوارم که او مرا به خاطر عملکردم به تیم ملی دعوت کند.
در پایان نگاهی بیاندازیم به فصلی که در پیش است. آرمینیا بیلفلد اکنون دوباره به لیگ دسته دوم آلمان بازگشته. به نظر شما این تیم از چه ظرفیت و امکاناتی در فصل آتی برخوردار است؟
شور و هیجان طرفداران بیلفلد زیاد است. من در دوران فعالیتم در آینتراخت برانشوایگ هم وضعیتی مشابه را تجربه کردم. در فصل آتی مهم است که ما بتوانیم چهرهای با ثبات از خود نشان دهیم و تا جای ممکن امتیاز به دست آوریم. پیشاپیش نمیتوان گفت که تا کجا پیش خواهیم رفت. مسئله این است که ایدههای سرمربی و دستاندکاران باشگاه را پیاده کنیم. اگر به انسجام تیمی لازم دست یابیم، همه چیز ممکن خواهد بود.