مشاهدات ستاره سینمای ایران در وبلاگ دویچه وله
۱۳۸۷ دی ۲۳, دوشنبهدویچه وله: لطفا در مورد برنامهای که با دویچه وله دارید توضیح مختصری بدهید؟
پگاه آهنگرانی: دویچه وله من را دعوت کرده است در زمانی که فستیوال برلینآله برگزار میشود، یعنی از پنجم تا پانزدهم فوریه بروم برلین و مشاهدات روزانهام را به شکل یک دفترچه خاطرات در اختیار آنها بگذارم. یعنی در آن ده روز من در برلین میگردم، فیلمها را میبینم، در جو فستیوال هستم و تجارب شخصیام را که در این ده روز پیدا میکنم هر شب برایشان مینویسم. قرار است این مطالب را در یک وبلاگ منتشر کنند که هر کسی دوست دارد میتواند تجربهی شخصی من را از فستیوال برلیناله در وبلاگ بخواند.
چه طور شد که شما پذیرفتید برای دویچهوله وبلاگ بنویسید؟
راستش وقتی این پیشنهاد را به من دادند، برای من خیلی پیشنهاد هیجانانگیزی بود. برای این که این اتفاق به من این فرصت را میدهد که بتوانم نظرات شخصیای که دارم، مثلا مشاهداتی را که دارم، در اختیار یک طیف وسیع مخاطب بگذارم و این فرصتی معمول نیست و برای من خیلی جالب است. من یک سری نظریاتی شخصی دارم که البته مربوط به خودم است ولی چیزی که این قضیه را هیجانانگیز میکند این است که یک طیف وسیع مخاطب میتوانند این نظرات شخصی من را بخوانند. و این خیلی میتواند هیجانانگیز باشد هم برای من و هم برای کسانی که وبلاگ را میخوانند. در واقع برای من خیلی چیز جذابی است، برای این که در این ده روز من فرصت دارم که خوب نگاه کنم. در زندگی روزمره خیلی اتفاقها برای ما میافتاد، ولی وقتی میدانیم قرار است شب به شب این اتفاقات و تجربیات شخصیمان را بنویسیم، عمیقتر نگاه میکنیم به آن تجربیاتی که در طول روز برایمان اتفاق میافتد. اصلا من فکر میکنم این قضیه به من کمک میکند که خوب نگاه کنم. یعنی در این ده روز، و بعداز این ده روز یک اتفاقی برای من میافتد، چون توانستهام خوب نگاه کنم به اطرافم.
نظرتان راجع به برلیناله چیست؟
در واقع من تنها باری که در برلیناله شرکت کردم برای فیلم «دختری با کفشهای کتانی» بود که فکر میکنم چهارده پانزده سالم بود. خب فستیوال قطعا فستیوال خیلی بزرگی است، قطعا فستیوال خیلی خوبی است. ولی البته آن سالی که من شرکت کردم ما توی بخش جنبی بودیم و من نمیتوانستم در فضای بخش مسابقه و بخش اصلی فستیوال باشم. ولی از خیلی فستیوالهای دیگر بهتر است، فستیوال مهمی است (و انسان) لذت میبرد از این همه نظم و ترتیب. ولی فکر میکنم این بار که من دارم میآیم آلمان، همه چیز خیلی فرق میکند. یعنی من کاملا احساس میکنم که برای اولین بار قرار است بروم توی یک فستیوالی شرکت کنم یا قرار است برای اولین بار بیایم و برلین را ببینم و در فستیوال برلیناله شرکت کنم. چون دقیقا همان طوری که گفتم، دیگر آن روزمرگیهایی که ما خیلی معمولی از کنارشان میگذریم، در این ده روز برای من اتفاق نمیافتد، تمام آن روزمرگیها قرار است مهم باشند و قرار است اینها نوشته بشوند . پس این تجربه با تمام تجربیات دیگری که من در فستیوالهای مختلف داشتم به نظر خودم فرق میکند.