گاهشمار برنامه هستهای ایران • پیش از انقلاب
۱۳۹۱ شهریور ۱۹, یکشنبه
برنامه اتمی ایران از سال ۲۰۰۲ به موضوعی مناقشهانگیز در عرصه بینالمللی بدل شده و جمهوری اسلامی در مظان این اتهام قرار گرفته که زیر پوشش این برنامه در صدد دستیابی به سلاح هستهای است.
اما برنامه اتمی ایران تاریخی دور و درازتر از آغاز مناقشه جاری دارد و قدمت آن به حدود ۵۰ سال پیش میرسد. در قسمت اول گاهشمار هستهای ایران نگاهی شده است به عمدهترین فرازهای تلاشهای ایران در سالهای قبل از انقلاب برای آغاز و پیشبرد برنامه اتمیایران.
بخش دوم این گاهشمار به تحولات و چالشهای برنامه هستهای ایران در سالهای پس از انقلاب اختصاص دارد که هم به لحاظ ماهیت و هم به لحاظ مناسبات ایران با جامعه جهانی مناقشهانگیز بوده است.
۱۹۵۷:
اولین تلاشهای ایران برای دستیابی به فناوری هستهای به سال ۱۳۳۵(۱۹۵۷) بازمیگردد. در ۱۴ اسفندماه این سال موافقتنامهای یازده مادهای میان ایالات متحده آمریکا و ایران در باره استفادههای غیرنظامی از انرژی هستهای به امضاء رسید.
۱۹۵۸:
پس از امضای موافقتنامه با ایالات متحده، ایران در سال ۱۹۵۸ به عضویت آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) درآمد. یک سال بعد آمریکا اولین نیروگاه کوچک تحقیقاتی را به دانشگاه تهران هدیه کرد.
۱۹۶۷:
در این سال پس از طرح الحاق ایران به کنوانسیون آژانس بین المللی، اولین تیم حقوقی هستهای ایران تشکیل شد و ایران در همان سال، این کنوانسیون را امضا کرد.
در همین سال آمریکا یک رآکتور تحقیقاتی ۵ مگاواتی آب سبک را به ایران فروخت و شرکت آمریکایی (AMF)، این رآکتور را در دانشگاه تهران نصب و راهاندازی کرد. این رآکتور از اورانیوم غنی شده با خلوص ۹۳ درصد استفاده می کرد و آمریکا پیش از وقوع انقلاب ایران در سال ۱۹۷۹، حدود ۵ کیلوگرم سوخت اورانیوم غنیشده سطح بالا به ایران داد.
تامین سوخت این نیروگاه در سالهای پس از انقلاب به مسئلهای بحثانگیز بدل شد که در بررسی پرونده هستهای از ۱۳۵۷ به بعد به آن پرداخته خواهد شد.
۱۹۶۸:
ایران پیمان عدم منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) را پذیرفت و در سال ۱۹۷۰ آن را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند.
۱۹۷۴:
محمدرضا شاه سازمان انرژی اتمی ایران (IOFA) را در سال ۱۳۵۳تاسیس کرد. این سازمان با گسترش سریع، عهدهدار تعهدات سنگین ساخت چهار نیروگاه در بوشهر و دارخوین، ایجاد تاسیسات آب شیرینکن در بوشهر، تامین سوخت و پشتیبانی تکنولوژیک از نیروگاهها و قرارداد ساخت چهار نیروگاه دیگر در اصفهان و استان مرکزی شد و در همین راستا مذاکره با شرکتهای آمریکایی، فرانسوی و آلمانی را برای احداث نیروگاه های یادشده آغاز کرد.
در همین زمان دانشگاه تهران نیز در زمینه فناوری هستهای فعال شد و به تربیت دانشجو در این حوزه پرداخت.
مطالعات و ایجاد تاسیسات هستهای در رژیم قبل از انقلاب در چارچوب برنامهریزی توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی قرار داشت و در برنامه های پنج ساله برای آن بودجه در نظر گرفته میشد.
۱۹۷۴:
در یک مطالعه تحقیقی پیرامون چشمانداز توسعه اجتماعی، اقتصادی و صنعتی ایران که بنیاد پژوهشی استنفورد آمریکا به سفارش دولت ایران در سال ۱۹۷۴ انجام داد، این پیشبینی به دست آمد که پیشرفت صنعتی و اقتصادی ایران متکی به تولید ۲۰ هزار مگاوات برق تا سال ۱۹۹۵ است و راه اساسی تولید این میزان برق از طریق تاسیس نیروگاههای هستهای عنوان شد.
همه این پیشبینیها در شرایطی بود که ایران مناسبات حسنهای با غرب داشت؛ انرژی اتمی هنوز از وجهه عمدتاَ مثبتی برخوردار بود؛ تکنولوژی هستهای همچنان رشتهای پیشرو در فنآوری غرب به شمار میآمد؛ و کنسرنهای مشغول در این عرصه رقابت فشردهای برای یافتن مشتری داشتند.
سازمان برنامه و بودجه ایران نیز در برنامه بیست ساله برای دوره زمانی ۱۹۷۲ تا ۱۹۹۲ از ضرورت تولید ۵/ ۱۵ درصد برق مورد نیاز کشور از انرژی اتمی تا آخر این برنامه سخن میگفت.
۱۹۷۴:
براساس توصیههای یادشده، ایران در نوامبر ۱۹۷۴ قرارداد احداث دو رآکتور آب سبک ۱۳۰۰ مگاواتی برای نصب در بوشهر را با شرکت آلمانی زیمنس به امضا رساند و در این زمینه بیش از ۲ هزار متخصص آلمانی و کارشناس ایرانی اجرای این طرح را که در زمان خود از بزرگترین و کم نظیرترین پروژههای نیروگاه اتمی محسوب میشد، آغاز کردند.
پیش بینی میشد این پروژه عظیم تا پایان سال ۱۹۸۰ تکمیل شود که با وقوع انقلاب ایران و آغازجنگ میان ایران و عراق ادامه آن متوقف شد.
ایران همچنین در سال ۱۹۷۴ طبق معاهده NPT قرارداد دو جانبه پادمان (مراقبت و نظارت) آژانس را منعقد کرد و پذیرفت که طبق قرارداد این پادمان جامع امکان بازرسی تاسیسات هستهایرا به فرستادگان آژانس بدهد.
۱۹۷۵:
در ماه اوت ۱۹۷۵ شرکت آلمانی کرافتورک اونیون (Union Kraftwerk) کار روی نیروگاههای هستهای ایران را طبق قرارداد آغاز کرد.
۱۹۷۵:
کنگره آمریکا مصوبهای را تصویب کرد که به دولت آمریکا اجازه میداد با ایران وارد معاملات تجاری در زمینه هستهای شود و فعالیتهای هستهای ایران طبیعی و متعارف اعلام شد.
قراردادی به مبلغ ۶ میلیارد دلار برای فروش تجهیزات و فناوریهای اتمی میان ایران و آمریکا پیامد این مصوبه کنگره آمریکا بود. آمریکا حتی پیشنهاد ایجاد چرخه سوخت اتمی را به ایران داد که مذاکرات البته بر سر آن به نتیجه نرسید.
۱۹۷۵:
این سال از جهت دیگری نیز برای ایران اهمیت داشت و آن خرید ۱۰ درصد از سهام مجتمع غنیسازی اورانیوم به نام یورودیف (Eurodif) بود که قرار بود در منطقه (تریکاستن) فرانسه احداث شود. این سهام بخشی از یک کنسرسیوم فرانسوی، بلژیکی، اسپانیایی و ایتالیایی بود و ایران به موجب موافقتنامهای که شاه آنرا امضا کرد میتوانست به فن آوری غنیسازی "یورودیف" دسترسی یابد.
همچنین موافقت شد ایران مقدار مشخصی از اورانیوم غنی شده از کارخانه مذکور را که برای تولید رادیوایزوتوپهای راکتورهای خود و عمدتا برای مصارف پزشکی نیاز داشت، دریافت کند.
ایران در تاسیسات یورودیف در مجموع دو میلیارد دلار سرمایهگذاری کرد. یک میلیارد دلار سهم ایران از شرکت طرف قرارداد احداث رآکتور هستهای بود و یک میلیارد دلار هم به صورت وام سرمایهگذاری شده بود. البته قرارداد یورودیف نیز با وقوع انقلاب با چالش اجرایی مواجه شد که در ادامه این مطلب بیشتر به آن خواهیم پرداخت.
۱۹۷۶:
پس از رقابت های بسیار و براساس قراردادی مشترک، بریتانیا و فرانسه مشترکا تحقیقات برای احداث تاسیسات هستهای در اصفهان (پیرامون چرخه سوخت هستهای) را آغاز کردند.
حکومت شاه همزمان در راستای متنوعسازی شرکای اتمی خود به بسط مبادلات و همکاریهای اتمی خود با کشورهای غیرآمریکایی و غیراروپایی نیز روی آورد.
در همین راستا ایران در سال ۱۹۷۶ یک قرارداد محرمانه سنگین برای خرید برخی تجهیزات و مواد اولیه هستهای را با آفریقای جنوبی به امضا رساند.
آفریقای جنوبی تا حدود یک دهه بعد از این قرارداد، یعنی تا سال ۱۹۸۴، محدودیتهای تخصصی آژانس بینالمللی انرژی اتمی را مبنی بر انتقال برخی از تجهیزات و مواد اولیه هستهای به کشورهای دیگر نپذیرفته بود و لذا تا قبل از پیروزی انقلاب این قرارداد با ایران پابرجا بود.
۱۹۷۷:
فرانسه رسماَ به فعالیتهای هستهای ایران وارد شد. در ماه اکتبر این سال، فرانسه برای احداث دو نیروگاه هستهای به ظرفیت ۹۰۰ مگاوات در دارخوین و نزدیکی اهواز با ایران به توافق رسید که شرکت "فراماتوم" اجرای آنرا بر عهده گرفت.
این پروژه پیشرفت چندانی نداشت و با بروز انقلاب در ایران عملا متوقف شد. قرارداد با فرانسه و درکنار آن با آفریقای جنوبی و نیز تلاشهای حکومت شاه برای ایجاد زیرساخت هستهای، این ظن را در میان محافل کارشناسی اتمی آمریکا ایجاد کرده بود که ایران تحقیقات برای تولید سلاحهای هستهای سطح پایین را آغاز کرده و مرکز تحقیقات هستهای امیرآباد در تهران محور اصلی این برنامه است.
این سوءظنها با توجه به بازرسیهای مکرر آژانس بینالمللی انرژی اتمی از تاسیسات اتمی ایران هیچگاه سندیت نیافت. اسناد معتبری در این رابطه هنوز ارائه نشدهاند و به هر صورت با وقوع انقلاب و سرنگونی شاه، تحقیقات و فعالیتهای هستهای ایران با تغییرات بسیاری مواجه شد.
۱۹۷۹:
در بحبوبه انقلاب ایران رآکتور شماره یک بوشهر به میزان ۸۵ درصد و احداث رآکتور شماره دو نیز ۶۵ درصد پیشرفت فیزیکی داشتند. این پیشرفت در مورد نیروگاه دارخوین سه درصد بود.
اما با استقرار جمهوری اسلامی نوعی سردرگمی در باره ادامه یا عدم ادامه برنامه هستهای ایران به وجود آمد؛ به گونهای که در دو سه سال اول ادامه کار بر روی نیروگاههای یادشده متوقف ماند. در طول جنگ با عراق نیز این تاسیسات چندین بار مورد حمله هوایی عراق قرار گرفتند.
بیشتر بخوانید: گاهشمار برنامه هستهای ایران • پس از انقلاب