"زبان اشارهای روستا"؛ سرچشمهی کشف منشا زبان
۱۳۹۴ خرداد ۲۲, جمعهبرقراری ارتباط با دیگران، یکی از نیازهای اساسی بشر است. شکلگیری و تکامل زبان شفاهی، از این "ضرورت طبیعی" سرچشمه میگیرد. ناشنوایان، برای تامین نیازهای اجتماعی خود، به ابتکارهایی دست میزنند که کشف آنها میتواند، زبانشناسان را به مبداء پیدایش زبان به عنوان یک ابزار ارتباط گروهی راهبر شود.
"کفار قصیم"، روستایی است که بیش از نیمی از مردم آن به دلیل ریشهدار بودن سنت ازدواج با خویشان خود از بیماری ناشنوایی رنج میبرند.
این ده دورافتاده که در مرکز اسرائیل، در نزدیکی مرز کرانهی باختری رود اردن واقع است، برای پژوهشگرانی که در بارهی سرچشمههای پیدایش زبان و برقراری ارتباطات اجتماعی تحقیق میکنند، از ویژگیهای نادری برخوردار است: اهالی این روستا برای گذران زندگی عادی خود، کار و معاشرت با دیگران زبان اشارهای خاصی ابداع کردهاند که زبانشناسان به آن "زبان اشارهای روستا" میگویند.
این محققان با پژوهش در بارهی چگونگی شکلگیری این زبان، به نیاز شدید و اجتنابناپذیر بشر برای برقراری پیوندهای انسانی با دیگران پی میبرند و شکلهای متفاوت ایجاد این گونه روابط میان ناشنوایان را به ثبت میرسانند.
در کنار "کفار قصیم"، تا کنون سازههای بیش از ۱۳ "زبان اشارهای روستا" از سراسر جهان گردآوری شده است.
اشکال متفاوت ارتباطی
روزنامهی آلمانی "زود دویچه تسایتونگ" به تازگی گزارشی از زندگی ناشنوایان این روستا منتشر کرده و برخی از ویژگیهای زبان اشارهای آنان را برشمرده است: از جمله این که زلها زاسور، یکی از زنان این روستا که هشتاد سال دارد و با دوختن لباس عروس برای دختران جوان ده امرار معاش میکند، با زن همسایهی خود قرار گذاشته که وقت نماز را با خاموش و روشن کردن چراغ آشپزخانهی خود به او اطلاع دهد.
یکی دیگر از زنان ناشنوای روستای "کفار قصیم"، برای این که از بیدار شدن و احتمالا گریهی نوزادش با خبر شود، نخی محکم از یک سو به مچ دست خود و از سوی دیگر به پای فرزندش گره زده که با تکانخوردن بچه به حرکت در میآید و او را متوجهمیکند.
اغلب اهالی این ده، از سواد چندانی برخوردار نیستند و زندگی ساده و منزویای را میگذرانند.
زلها زاسور که هرگز ازدواج نکرده به خبرنگار "زود دویچه تسایتونگ" میگوید: «من تنها هستم، ولی خدا همیشه با من است.»
"زبان اشارهای"
تاریخ ثبت علایم "زبان اشارهای" در غرب، به قرن ۱۷ میرسد. مادرید، مهد شکوفایی این نخستین "قراردادهای نشانهای" برای برقراری ارتباط میان افراد ناشنوا و ایجاد رابطه با انسانهای شنوا بود.
سازههای این "زبان اشارهای"، از تکان دستها، جهت کف دست، موقعیت حرکت وعلامتهای غیردستی (حالت صورت) تشکیل میشد که همچنان از شاخصهای اصلی "زبانهای اشارهای" متفاوت در سراسر جهان است.
این گروه زبانها، به "زبانهای طبیعی" معروفاند که خودبهخود پدید آمده و تکامل یافتهاند. معمولاً عنوان "زبانهای طبیعی"، در برابر زبانهای ساختگی مانند "منطقِ صوری" به کار برده میشود که بنا بر باور بسیاری از کارشناسان زبان، وظیفهی بازسازی ساختار زبان طبیعی را به عهده دارد.
در سیستم زبان اشارهای، تقلید و حرکات دست و املای انگشتان، تنها معنای واژهها را منتقل نمیکنند، بلکه ایدهها و حالتهای کامل را هم به نمایش میگذارند.
مثلا ناشنوایان میتوانند هنگامی که با استفاده از نشانههای ویژه، در حال توضیح یک عمل خاص هستند (مثل رانندگی) چگونگی انجام آن کنش و نیز احساس خود را در مورد آن با حالتهای صورت خود هم منتقل کنند و نشان دهند که نحوهی رانندگی برای آنان بد، خوب، خطرناک، لذتبخش... بوده است یا نه.
علایم استاندارد این سیستم پیچیده که در ابتدای تنظیم روش آموزش "زبان اشارهای" با دشواریهای بسیار همراه بود، از قرن ۱۷ در اسپانیا و ایتالیا و از قرن ۱۸ در فرانسه برای آموزش ناشنوایان تنظیم شد و مورد استفاده قرار گرفت.
رابطهی میان زبان شفاهی و "زبان اشارهای"
اغلب تصور میشود که "زبانهای اشارهای"، شکل سادهشدهی زبانهای شفاهی این و آن منطقه است. دلیل این امر، هیجی یا املای انگشتی این زبانها عنوان شده است که "علامتهای واژهای" آنها را میسازند.
زبانشناسان میگویند که "زبانهای اشارهای" هیچ پیوندی با زبانهای گفتاری سرزمینهایی که در آن بهوجود آمدهاند، ندارند و زبانهایی مستقل هستند: نتایج پژوهشهای متعدد نشان میدهد که در برخی از کشورهایی که شهروندان آنها به یک زبان شفاهی حرف میزنند، دو یا چند "زبان اشارهای" به ثبت رسیده است.
در برابر، در تعدادی از منطقههای چند زبانی، تنها یک "زبان اشارهای" رایج است.
در آفریقای جنوبی، به عنوان مثال، که در آن بهطور رسمی به ۱۱ زبان شفاهی و نزدیک به همین تعداد نیز به سایر زبانهای شفاهی حرف زده میشود، تنها یک "زبان اشارهای" شکل گرفته است.
زبان میرنده
اهالی ناشنوای روستای "کفار قصیم" در اسرائیل، تنها با یک "زبان اشارهای" که تحت تأثیر "زبان اشارهای" آلمانی تکامل یافته، آشنا هستند.
از آنجا که اهالی شنوای این روستا، به هر حال بهطور روزانه در ارتباط با ناشنوایان قرار میگیرند، تلاش کردهاند "زبان اشارهای" آنها را هم بیاموزند، البته در حد رفع حاجت.
بنا بر گزارش "زود دویچه تسایتونگ"، شوهر شنوای یکی از زنان ناشنوای این روستا، بیش از ۶ واژه از این زبان را فرانگرفته است: پول، خرید، نان، هویج، مرغ و گوسفند.
با این حال، کارشناسان میگویند که زبان "کفار قصیم" در حال ازبینرفتن و انقراض است.
آموزش سراسری "زبان اشارهای" اسرائیلی به ناشنوایان این کشور، یکی از این علتها است. دلیل دیگر، کهنسالی نسلی است که حدود ۸ دههی پیش مبتکر این زبان بوده است.