زنان و محیط زیست ایران
۱۳۸۸ اسفند ۱۱, سهشنبهبسیاری زمین را مادر میپندارند و آب را نماد زن. بسیاری میگویند، گرایش زنان به حفظ محیط زیست بیشتر از مردان است یا میگویند، زنان حساسیت و دلسوزی بیشتری نسبت به محیط اطراف خود نشان میدهند. حتی نقش انتقال فرهنگ زیستمحیطی به نسل بعدی را بیشتر از آن زنان میدانند.
الهه موسوی، روزنامهنگار و سردبیر سبزپرس، از تفکیک زباله به عنوان یک نمونه یاد میکند و میگوید: «آمارهای رسمی به ما میگویند، تهران سه برابر استانداردهای جهانی در روز زباله تولید میکند، این آمار تأسفآور است و زنها میتوانند در اصلاح این آمار نقش داشته باشند».
به باور او، هر گامی که مادر برمیدارد، از آموزش تفکیک زباله گرفته تا لزوم استفاده از غذاهای طبیعی و سالم و اصلاح الگوی مصرف میتواند در کودک نهادینه شده و در تصمیمگیریهای بزرگ فردا تأثیر بگذارد.
او نیز نقل میکند که برخی در ایران طبیعت را نماد زن میدانند: «پیرمردی را دیدم در تالاب آلاگل، در استان گلستان، واقع در مرز ایران و ترکمنستان، که وقتی من در مورد تالابها صحبت کردم و پرسیدم، مردم محلی برخوردشان با این تالابها چطور است، گفت: «تالابها مادر ما هستند. ما سالها است که پدر در پدر و پسر در پسر در کنار این تالابها زندگی کرده و آنها را حفظ کردهایم. اینها مادر ما هستند. اگر اینها نباشند، ما هم نیستیم».
آیا این همه باعث شده که نقش زنان در محیط زیست چشمگیر شود؟ به طور قطع در همهی کشورها اینگونه نیست.
بسیاری عوامل بر سر راه آنچه که سرشت زنان را با طبیعت پیوند میدهد ایستاده است و نمیگذارد که طبیعت از این پیوند مهرآمیز بهره ببرد.
در ایران زنان چگونه با محیط زیست پیوند یافتهاند، برای حفظ آن مبارزه میکنند و چه موانعی را باید در این راه از پیش پای بردارند؟
الهه موسوی در گفتوگو با دویچه وله نظراتش را در این باره مطرح کرده است.
******
خانم موسوی، بعضیها میگویند، گرایش خانمها به حفظ محیط زیست بیشتر از آقایان است. آیا نظر شما هم همین هست؟
این گفته نسبتا درست است. شاید علت آن حس مادری و غریزی خانمها است و اینکه به طور طبیعی گرایش به نگهداری، حفظ، بزرگ کردن و پرورش دادن یک موجود در درون خانمها وجود دارد. در مورد محیط زیست هم این مسئله صادق است. به هر بخش محیط زیست هم که نگاه کنید، حفظ و نگهداری آن موجب رشد همان بخش و ادامهی زندگی و حیات یک موجود میشود، در بخشهای مربوط به گیاهان، حیوانات یا اکوسیستمهای زنده.
در زمینهی روزنامهنگار و خبرنگاری عرصهی محیط زیست چطور؟ تجربهی شما به عنوان سردبیر سبزپرس در این زمینه چیست؟
بله. الان در ایران در حوزهی خبرنگاران محیط زیست هم همین طور است. میشود گفت، شاید نزدیک به ۱۰۰ درصد خبرنگاران زن هستند. در جمعهایمان اگر ۲۰ خبرنگار محیط زیست داشته باشیم، معمولا فقط ۲ ـ ۳ نفر مرد هستند و گرایش خانمها به خبرنگاری در این حوزه بیشتر است. کار کردن در عرصهی محیط زیست پیچیدگیها و ظرافتهایی دارد که روحیهی خانمها بیشتر با آن سازگار است و من فکر میکنم، علاوه بر علاقمندی، حوصله، دقت و احساس تعهد خانمها باعث میشود که این کار را بیشتر تحمل کرده، با آن کنار بیایند و به آن گرایش بیشتری داشته باشند.
با توجه به گرایش زیاد خانمها به حفظ محیط زیست، آیا جامعهی ایران به آنها این اجازه را میدهد که در این عرصه تا سطوح بالا پیش بروند؟
متأسفانه خیر. در ایران اگر که نشود گفت همه، اما میشود گفت بخشی از مسئولین دولتی ما اعتقادشان این است که محیط زیست یک عرصهی کاملا مردانه است. به همین دلیل شما میبینید که ما در ایران محیط بان زن نداریم. حتی زمانی که قرار بود دولت جایگزینی برای خانم واعظ جوادی پیدا کند، این بحث خیلی مطرح شد. در رسانهها به طور غیرمستقیم هم به آن اشاره شد و خیلی از مدیران سازمان هم میگفتند خدا کند به جای ایشان یک آقا بیاورند که راحتتر بتواند در عرصهها رفت و آمد کند.
البته جالب است که در ایران از زمان آقای خاتمی این یک نرم (Norm) شد که رئیس سازمان محیط زیست یک خانم باشد. اما خیلیها، حتی بسیاری از اساتید دانشگاه، میگفتند که حالا ایشان خانم است برایش سخت است برود ته تالاب یا از این کوه بالا برود. به هر حال تعابیری از این قبیل را زیاد میشنیدیم.
چرا میگویند محیط زیست مردانه است؟
به علت همان تعابیر غلطی که در اندیشهی ما وجود دارد که زن را جنس ضعیف و دست دوم میدانیم. وقتی برداشت این است که خانمها، (با بینشی مثبت) جنس لطیف (با بینشی منفی) یا جنس ضعیف هستند، طبیعتا بالا رفتن از صخرههای بلند در زیستگاههای مثلا کل و بز از این دیدگاه برای یک خانم مشکل است. در حالی که اگر ما بخواهیم منصفانهتر نگاه کنیم، اتفاقا خانمها نه تنها علاقمندی، بلکه جسارت بیشتری دارند. من در اینجا میخواهم نقل قولی از یکی از خلبانهای گشت محیط زیست هوایی تهران در یکی دو سال پیش را بیاورم. ایشان میگفتند، در هلیکوپتر گشت هوایی محیط زیست تا به حال هیچ آقایی حاضر نشده کنار من بنشیند و بر فراز تهران پرواز کند، برای اینکه همهی آنها میترسند و میگویند، ما جرأت نمیکنیم با چنین هلیکوپتری در آسمان تهران، بخصوص روی سد، پرواز کنیم. ولی ایشان میگفت، تا به حال دو کارشناس از خانمهای سازمان حفاظت حاضر شدند سوار این هلی کوپتر شوند. این نشاندهندهی آن است که اتفاقا بینش جامعهی ما در مورد خانمها هنوز درست نیست و خانمها در عرصهی محیط زیست هم میتوانند خیلی فعالتر و بهتر از آقایان انجام وظیفه کنند.
آیا مشکلات واقعی زنها در عرصهی محیط زیست ایران بالا رفتن از صخره است یا چیزهای دیگر؟
مشکلات واقعی شاید همین مشکلات فلسفی باشد که در برنامهها هم خودش را نشان میدهد. من به عنوان خبرنگار زن، خارج از حوزهی محیط زیست هم مشکلات زیادی دارم. معمولا زمانی که میخواهند دبیر سرویس را انتخاب کنند، بیشتر از مردها استفاده میکنند. ولی در حوزهی محیط زیست ما خیلی وقتها به عنوان خبرنگار زن مثلا برای سفرهایمان مشکل داریم. یک خبرنگار مرد را خیلی راحت با اتوبوس میبرند و برایش چادر میزنند. ما زنها هم میتوانیم این کار را بکنیم. ما میتوانیم برویم و مثلا در پارک ملی کویر چادر بزنیم و در چادر بخوابیم و به هر حال محیط بانها در آنجا هستند و حفاظت میکنند. ولی نمیدانم این چه تفکری است که فکر میکنند ما این توانایی را نداریم یا فکر میکنند که مثلا اگر در زیستگاه یوزپلنگ ساعتها زیر آفتاب باشیم، خسته میشویم. این نگرش مانع از آن میشود که خبرنگاران زن در عرصهی محیط زیست فعالتر عمل کنند یا میدان فعالیتشان را گسترش دهند.
فرض میکنیم که این نگرش غلط است. چطور میشود آن را از بین برد؟
با افزایش مشارکت زنها و ادامهی فعالیت آنها در این عرصه و مقاومتی که از خود در برابر چنین دیدگاهی با عملکرد خود نشان میدهند. چنانکه ما هم این کار را میکنیم و کاری نداریم که چطور در موردمان قضاوت میکنند. ما کار و فعالیت خودمان را میکنیم. تقریبا میشود گفت بهترین گزارشها در ایران در حوزهی محیط زیست از طرف خانمها تهیه میشود. اتفاقا امروز قرار است مراسم اهدای جایزهی دکتر تقی ابتکار برگزار شود. تا جایی که من اطلاع دارم، حداقل دو نفر از منتخبین خانم هستند. خانمها فقط به این شکل میتوانند خود را اثبات کرده و به راهشان ادامه دهند و از این نگرش ناامید نشوند. فرهنگ چیزی نیست که به این راحتی بشود آن را تغییر داد. نیاز به سالها کار دارد.
بعضیها تصور میکنند که اتفاقا نقش زنها در حفاظت از محیط زیست خیلی برجسته است، بخصوص به دلیل نقشی که میتوانند در انتقال این فرهنگ به کودکان و نسل آینده ایفا کنند. شما هم موافقید؟
کاملا. برای اینکه بچههای ما همان کاری را میکنند که ما میکنیم. بچههای ما همان الگویی را از ما میگیرند که ما در طی زندگی خود به آن عمل کردهایم. اگر ما به بچههای خود یاد بدهیم که قواعد طبیعت را رعایت کنند، قطعا آنها هم یاد میگیرند. اگر باورهای زیستمحیطی را به آنها بدهیم و آنها بدانند که این همه منابع طبیعی برای چه خلق شده، اگر مادر نمایندهای که الان دارد در مجلس تلاش میکند که علیرغم غیرقانونی بودن بحث ساخت جاده در جنگل ابر، آن را تصویب کرده و عملی کند دیدگاهی زیستمحیطی داشت و به او یاد میداد که به خاطر منافع خودش، به خاطر ویلاسازی یا رأی آوردن مجددش در فلان حوزهی انتخاباتی، نیاید یک جنگل بکر را نابود کند، هرگز این نماینده این کار را نمیکرد.
اگر ما به بچههایمان بیاموزیم که زمین مادر ماست و هر آنچه که بر زمین روا میداریم بر فرزندان زمین هم روا داشته خواهد شد، بچههای ما هم یاد میگیرند چطور از منابع طبیعی خود حفاظت و حمایت کنند.
مصاحبهکننده: فریبا والیات
تحریریه: بابک بهمنش
برای شنیدن این مصاحبه میتوانید به لینک صوتی زیر مراجعه کنید.