نگاهی به نقد فیلم در سینمای ایران و آلمان در جشنواره کلن
۱۳۹۵ خرداد ۱۰, دوشنبهسومین جشنواره فیلمهای ایرانی در روزهای ۲۶ تا ۲۰ مه (۶ تا ۹ خرداد) در شهر کلن آلمان برگزار شد. جشنواره امسال با نمایش ۱۴ فیلم مستند و داستانی رکورددار این سه جشنواره بود.
تعداد تماشاگران و نیز تعداد میهمانهایی که از ایران دعوت شده بودند نسبت به سالهای قبل بیشتر بود و همین مسئله حال و هوای امسال این فستیوال را گرمتر و فعالتر کرده بود.
از میان ۱۰ فیلم داستانی که در این جشنواره به نمایش درآمدند، به غیر از دو فیلم "ممیرو" و "اژدها وارد میشود"، بقیه فیلمها با حضور کارگردان، بازیگران و یا تهیه کننده این فیلمها به نمایش در آمدند.
جلسات پرسش و پاسخ پس از نمایش هر فیلم با استقبال خوب مخاطبان ایرانی و آلمانی روبرو بود و پرسشهای زیادی از هردو طیف تماشاگران مطرح میشد.
در آخرین روز جشنواره میز گردی با حضور هوشنگ گلمکانی مدیر مسئول و سردبیر ماهنامه فیلم و فریدریش یِگِر منتقد سینمایی و مدیر مسئول سایت آلمانی "کریتیک" (نقد) برگزار شد.
در این میزگرد هوشنگ گلمکانی به پرسشهایی درباره ماهنامه فیلم، قدمت آن و تاثیر آن بر سینمای ایران پاسخ داد.
او مجله فیلم را ماهنامهای با قدمت ۳۴ سال بدون هیچ تغییری در مدیریت و ناشر آن معرفی کرد که ماندگاری و نیز تغییر نکردن تیم آن از استثنائات مطبوعات پس از انقلاب است.
بیشتر بخوانید: سومین فستیوال فیلمهای ایرانی در کلن: "پر تنوع"، ضد "کلیشه"
گلمکانی در چندین جای صحبتش ماهنامه فیلم را نشریهای محافظهکار و واقعگرا معرفی کرد که "علاقهای به منتقد مبارز و انقلابی بودن" ندارد.
او گفت: «روش ما روش محافظهکاری و واقعبینیست. اصلا ادعای مبارزهطلبی و انقلابیگری نداریم. دغدغهمان سینماست و تندترین حرفها را زدهایم با زبانی که تحریککننده نباشد، حال چه در مورد مسائل سینمایی چه در مورد فیلمسازها، و این روش در این سالها تاثیر خودش را هم گذاشته و هیچ علاقهای هم به شعاردادن و نمایش منتقد مبارز بودن نداریم.»
تاثیرگذاری مجله فیلم بر نقد فیلم
هوشنگ گلمکانی در پاسخ به پرسشی درباره میزان تاثیرگذاری ماهنامه فیلم بر سینمای ایران گفت: «من میتوانم ادعا بکنم که مجله فیلم اولین مجلهای بوده که مسئله نقد را از مسئله تبلیغ و خبررسانی جدا کرد. فراوان اتفاق افتاده در مجله فیلم که آگهی فیلمی در مجله چاپ شده و در همان شماره نقد منفی علیه همان فیلم نیز چاپ شده است. در این سالها خیلی وقتها اتفاق افتاده که فیلمسازی، تهیهکنندهای یا کسی گفته که بعد از اینکه نقد فیلمی در مجلهای چاپ شده، اگر نقد مثبت بوده که منجر شده به یک اتفاق مثبت در مورد آن فیلمساز برای فیلم بعدیاش و اگر نقد منفی بوده باعث شده که مثلا قراردادی که طرف برای ساخت فیلم بسته لغو شده باشد، چون این نقد تاثیر منفی گذاشته روی سرمایهگذار یا تهیهکننده. البته الان دیگر در دوران رسانههای مجازی این مناسبات به میزان زیادی تغییر پیدا کرده است. چون تعداد رسانهها و به تعبیری تعداد منتقدان زیاد شده است و الان هر آدمی رسانه خودش را دارد و هر کسی میتواند منتقد باشد و اصلا در دهه اخیر در قضیه نقد فیلم یک دوران متفاوتیست.»
گلمکانی در پاسخ به پرسش دویچهوله درباره رواج منتقدان دولتی و کسانی که به خوبی سینما را میشناسند اما با اهدافی سیاسی فیلمها را نقد میکنند پرسید، به عنوان نمونه مسعود فراستی.
گلمکانی در پاسخ به این پرسش گفت: «نویسنده و منتقد طرفدار دولت، حالا چه واقعا طرفدار است یا عقیدهاش این است یا چه بهعنوان کسی که مزد میگیرد، همیشه و در تمام حکومتها هم وجود داشته. اما بهطور مشخص از آقای فراستی که میگویید، بهعنوان یک چهره تلویزیونی به نظر من برای یک برنامه تلویزیونی خیلی جذاب است و باعث رونق برنامه میشود. اما به فیلمسازی و به فیلمسازها خیلی لطمه نمیزند. اشکالی که بهوجود میآورد، حالا منهای انتقادی که میشود به دیدگاههای خودش گرفت که به نظر من همه فیلمها را با یک متر اندازه میگیرد، انگار که فقط یک سینما وجود دارد، اما برای مردم عادی که به طور تخصصی با نقد آشنا نیستند، فضا را مکدر میکند. یعنی مردم فکر میکنند این جور حرفزدن و این جور نگاه، این نقد فیلم است. این مشکلیست که ایجاد میکند. ولی به نظر من اصولا مسئله مردم نقد فیلم نیست. نقد فیلم یک بحث محفلیست، مال یک عده کوچک است. مردم مسئلهشان اصلا نقد فیلم نیست.»
نگاه ماهنامه فیلم به فیلمهای فیلمسازان ایرانی در خارج از کشور
یکی دیگر از مخاطبان این میزگرد درباره بازتاب فیلمهای ایرانیان در خارج از کشور در ماهنامه فیلم پرسید. گلمکانی در این باره گفت: «مجله فیلم تکیه عمدهاش بیشتر روی سینمای ایران و فیلمهای ایرانیست که روی پرده عمومی میآیند. و البته یک بخش هم فیلمهای خارجی هست که حالا یا به ایران میآید یا نمیآید ولی در دنیا دارد ساخته میشود. اما در مورد فیلمهایی که ایرانیها در خارج از کشور ساختهاند ملاحظاتی وجود دارد که مستقیما به سیاست مربوط میشود. مثلا فیلمهایی که به طور مشخص فیلمهای اپوزیسیون هستند. باید ببینیم که آن فیلمها چه هستند. یعنی همان ملاحظاتی که ما در مورد فیلمهای ایرانی در مورد سینمای ایران رعایت میکنیم، یعنی ملاحظات سیاسی، در مورد آن فیلمها هم رعایت میکنیم. بستگی به فیلم دارد.»
راز ماندگاری ماهنامه فیلم
پرسش دیگری درباره ساز و کار کنار آمدن با سانسور و اینکه چگونه این مجله توانسته ۳۴ سال دوام بیاورد مطرح شد. هوشنگ گلمکانی در پاسخ به این پرسش گفت: «واقعیت این است که طی این سالها جز آن فشاری که بر جو عمومی هشت، فشار مستقیمی به خود ما وجود نداشته. حتی در آن ۹ـ ۸ سالی که مجله فیلم امتیاز انتشار نداشت و هر شماره را مثل کتاب ما میبردیم وزارت ارشاد، آن را میخواندند و مجوز انتشار را به ما میدادند. در تمام آن هشت سال که ما دهها شماره را بردیم آنجا تا مجوز بگیریم، سه چهار بار اتفاق افتاد که مثلا بگویند فلان موضوع را مواظباش باشید. یک مصاحبهای بود که گفتند این را حق ندارید بگذارید. فقط همین.»
او تاکید کرد که این ماهنامه در تمام این سالها از کمکهای خاص دولتی هم استفاده نکرده است: «ما در طی این سالها در واقع توقعی از دولت نداشتیم که چیزی به ما بدهد. اگرهم سوبسیدی وجود داشته برای مطبوعات ما همیشه آن کف سوبسید، یعنی حداقل را گرفتهایم و میدانیم که اگر نشریهای بخواهد امتیازهای بیشتری بگیرد، باید باجهای بیشتری بدهد. ما نه آن باجها را دادیم و نه امتیازی خواستیم.»
نگاه منتقدان آلمانی به فیلمهای ایرانی
دویچهوله از فریدریش یِگِر درباره نگاه منتقدان آلمانی به فیلمهای ایرانی پرسید و اینکه مسئله سانسور و شرایط سخت ساخت فیلم در ایران چقدر بر نقد این فیلمها در اروپا و آلمان تاثیر میگذارد.
این منتقد آلمانی در پاسخ گفت: «موضوع سانسور و محدودیتها در ایران همیشه مسئله بزرگی بوده و اینکه مثلا فیلمسازانی مثل جعفر پناهی چگونه میتوانند در ایران فیلم بسازند و آیا سینمای ایران یک سینمای مقاومت و اعتراض است یا نه. این موضوع نقش مهمی در نوع نقد و نگاه ما به فیلمهای ایرانی دارد اما چون اطلاعات ما در این مورد خیلی زیاد نیست و نمیدانیم که چه نوع تاثیری بر تولید فیلم میگذارند سعی میکنیم نقدمان جدای از این مسئله باشد.»
او سپس درباره اینکه آیا توجه به فیلمهای ایرانی در اروپا یک معنای سیاسی دارد یا نه گفت: «این یک مشکل است که توجه به یک فیلم در بیشتر موارد متاثر از این مسئله میشود که این فیلم یک پیام دارد. مسلما این پذیرفتنی است که یک فیلم سیاسی باشد یا جهتگیری سیاسی و پیام سیاسی داشته باشد اما این که یک فیلم فقط بر ارائه پیام متمرکز شود به نظر من تقلیل سینماست و من آن را خیلی خوب ارزیابی نمیکنم و چنین فیلمی را هم نمیپسندم.»
یکی از کارگردانان ایرانی مهمان این جشنواره از یِگر درباره پدیده دنبالهروی در نقد پرسید؛ چیزی که به گفته او در ایران بسیار رواج دارد یعنی مثلا وقتی یک منتقد مشهور نقدی مثبت یا منفی بر یک فیلم مینویسد سایر منتقدان نیز به دنبالهروی از او همان نظر او را تکرار میکنند.
او میخواست بداند آیا این پدیده در آلمان هم رواج دارد یا نه. فریدریش یگر در پاسخ گفت:« در مورد ایران اطلاع دقیق ندارم و نمیتوانم قضاوت بکنم. در مورد جامعه آلمان اما این طور هست که درست مخالف این پدیده اینجا جاری است. به این مفهوم که در واقع سعی میکنند نظرشان با نظر دیگر منتقد سینما تفاوت داشته باشد و به گونهای این خودش پدیدهای است که الان در قالب نقد سینمایی در آلمان میشود دید.»
سومین جشنواره فیلمهای ایرانی در کلن یکشنبه شب با نمایش فیلم "اژدها وارد میشود" به کارگردانی مانی حقیقی به کار خود پایان داد. این فیلم مورد استقبال زیاد تماشاگران قرار گرفت و بسیاری از این که هیچیک از عوامل فیلم برای پرسش و پاسخ حضور نداشتند، گلهمند بودند.